چه غریبانه غمی



این صدا چیست که در گوش دلم می پیچد ؟

چه غریبانه طنینی دارد  ,

حزن و اند وه که نه  ,

ماتم و دردی دارد  ,

او که رامیخواند ؟

که صدایش نه که فریاد و فغان  ,

ضجه ای گوش خراش ,

که تو گوئی در و دیوار دلم را ,

پنجه ی جغد نگون بخت پر آلوده به خون

میخراشد به شتاب.

چه غریبانه بد یوار دلم میکوبد.

چه هراسی به دلم افتاده ست.

نکند مرغ دلم بیمار است .؟

این چه اشکی است که از دیده ی من میبارد ؟

لخته ی خون چرا ؟

نکند ضجه و فریاد و فغان,

خبر از مرگ محبت دارد ؟

آری ای رهگذران..

کمکی میخواهم ..

گوئیا مرغ دلم درسوگ است..

جغد بر بام دلم داد ندا..

ساعتی پیش درآنسوی افق..

عشق دربستر نامرد می از دنیا رفت..

گریه ای می باید..

ناله ای باید کرد..

چه غریبانه غمی دارم من .

چه غریبانه دلی دارم من

 

---------------------------

خیالاتی

 

خیالاتی

-------

پریشب تو میدون آرجانتین

دم اون جیگر فروشی که سیراب بار میزنه

سیگاری بار میزدیم .

عقشمون کشیده بود قاطی بچه سوسولا وول بخوریم .

واسه یک شبم شده

جای ابرام بهمون بگن ابی .

جای سیگار زر و بهمن و آزادی و کوفت و زهرمار

که بوی پهن میده ...

به داآشت سیگار مالبورو و کنت و وینیس تارف کونن .

جای زهرا د خترفاطمه گدا صیغه ء اصغر گاریچی...

جی نیفر لوپوز بیاد ما رو ورانداز بکونه.

واسهء هیکل بی همتای ما سوت بزنه

ماواسش قمیش بیایم ..عشوه بیایم ناز بکونیم

بذاریم طاقچه بالا.

جای پیکان بشینیم تو فراری

توی جادههای پیچ درپیچ چالوس و هراز

بذاریم پارو رو گاز

بگازیم تا خود رامسر تخته گاز.

شایدم یک هتل ده ستاره اونور آب .

اومدیم سیگاری روشن کنیم و بریم تو جست....

شاخ بشاخ شد چشامون با دو تا الماس سیاه ....

که بما نور بالا زد از تو چشاش .

جی نی فر لوپوز نبود...

اماهرکی بود عجب تیکه ای بود .

دلمون فرمونش از دستش رفت...

تا بخوایم بخود بیایم سراشیب دره بود یم

دله اوراقی شد...بردیمش قبرستون .

حالا هرشب که میشه مائیم و یک چتول عرق

عرقش عرق سگی که میگیره آدمو عین چشاش

می شینیم تو میدون آرجانتین ...

بغل کوچهء پاچه سرمیدون جیگر..

سفرهء دل وامیکونیم ...

که شاید یه بار دیگه .

رد شه مام دزدکی دیدش بزنیم.

آرزو کنیم که مال ما باشه .

آرزو کردنش هم حالی داره .

******************

روز زن

 

         : روز زن مبارک باد:

 

من زنم ...

زایندهء کوروش...

خشایار و تهمتن..

کاوهء آهنگر ومام فریدونم..

      *

زنم من...

مادر تهمینه وزال و  سکندر

مام حافظ ...مولوی ...

خیام و سعدی..مادرعطارم و

عمری کهن دارم..

زنم من..همسرم من..مادرم من..

دخت تاریخ ...نیمهء گمگشتهء مردم.

      *

من انسانم..زنم..آزاده ام ...نامم جهان بانو..

به هر رنگ ونژادم ...

گه سفیدم..گه سیه...سرخم ...گهی زردم..

تنم آزردهء بیرحمی و شلاق تاریخ  است .

کنون روی سخن بامرد خود دارم..

مرا سهمی است درعالم...

برابر باتو فرزند ی که خود زادم ترا و..

شیرهء جانم بکامت چون عسل کردم..

ومن سهمی برابر باتو میخواهم ...

وتا حق خود از تاریخ نستانم..

زپا هرگزنمی شینم..

***************

مهدی معدنیان    

*

گنه کردم گنهکارم

گنه کردم گنهکارم

----------------
مرا در چاهم اندازید
مرا در آتشی سوزنده اندازید
,سراپای وجودم رابسوزانید و

چشمم را بدست میله ای سوزنده بسپارید
که چشمانم چو من
آلوده دامن
سرکش و چشمی گنهکار است
مرا در معبدی یا آنکه میدانی
در انظار خلایق
ساعتی بر چوبه ِ داری بیاویزید
که درس عبرتی باشد
زبهر نو جوانانی چو من
زیراگنه کردم گنهکارم
مرا در محضر عدل الهی بپای میز عرش کبریائی
کنید محکوم و در دوزخ بسوزانید
.که من هرگز دفاعی بهر خود بر لب نمیرانم
.که میدانم گنه کردم گنهکارم
مرا در دشت سوزانی
چهار میخم کشانید و هزاران ضربه ی شلاق
زنید این پیکر زرد و نحیفم را
بروی ماسه های داغ صحرا
تنم را طعمه ی مرغ هوا سازید
.که میدانم گنه کردم گنهکارم
.نبخشائید گناهم را
که من هرگز نمی بخشم شما قضات عادل را
کنید سنگسارم و از سینه بیرون افکنید
.قلب گنهکارم
. گناه عاشقی بخشودنی نیست
.نمیگویم خطا کردم
.نمیگویم پشیمانم
.گنه کردم که او راچون بتی سنگی پرستیدم
خدایم را دراو دیدم
مرادم را در او دیدم
همه آئین و کیشم را در او دیدم
بهشتم را در او دیدم
درون شعله های دوزخ چشمش
شدم خاکستر و در وادی چاک گریبانش
نشستم تا قیامت سر رسد
شاید خدا رحمی کند
عمر مرا بر او بیفزاید
گناهش بر گناه من فزون سازد
و او را برمن عاشق ببخشاید
الهی آتشم زن
هرچه میخواهی روایم کن
بسوزان سینه ی سوزنده از عشقش
.....بسوزانم....بسوزانم


مهدی معدنیان

*************************


گله دارم زخدا

گله دارم زخدا

گله دارم زخدا, دیر تو را داد بمن
سالهابود که دل مرده و بیگانه بعشق
جغد تنهائی ببام دل من مهمان بود
نه بهاری نه گلی, نه نسیمی, نه مرا فاخته ای
نه مرا زمزمه ی جوی و نه آواز سحر
نه دلی بود دراین سینه
نه معشوقی و دلباخته ای
سینه ام یخ زده بود
همچو سردابه ی مدفون در اعماق سکوت
نه مرا ساغر و پیمانه, نه مینائی و می
حسرتی بود مرا زامدن پیک اجل
لیکن او نیز مرا یاد نکرد
گله دارم, زخدا دیر ترا داد بمن
من خزانم تو بهار, بیقرارم تو قرار
تو نسیمی که بهمراه سحر آمده ای
تا شب تیره زمن دور کنی
تو چو خورشیدی و از پشت دل ابر سیاه
آمدی تا شب تاریک دلم را به دمی روز کنی
بزدائی تو ز آئینه ی دل گرد ملال
نفس زندگی بر من بدمی
تو برایم چو دم عیسائی

گله دارم زخدا دیر تراداد بمن

**************************

                                                                      گل مریم سیاه

 

     از دل ابر سیاه دونه اشکی بی پناه

             تو بیابون چکیده

     از اون اشک بی پناه تاکه افتاد سر راه

            گل مریم دمیده

دل امون باغ امید و آرزو       غافل از دست سیاه سرنوشت

 فکراون بود که بگلزاربرسه     زندگی رو پیشونیش سیاه نوشت

         گل مریم سیه شکوه کن پیش خدا

         کخ خدا گریه کنه واسه ء غصهء ما

 من وتو هردوسیاهیم گلکم    هردومون دیده براهیم گلکم

تو ز رخساره من از بخت سیاه      هر دو دلسوخته ز آهیم گلکم

گل مریم سیاه شکوه کن یش خدا

 که خدا گریه کنه واسه ء غصهء ما


مهدی معدنیان

*****************